دوست داشتن تو کار هرکسی نیست

دوست ‌داشتنِ تو کارِ هرکسی نیست
خوردنِ لیموی تازه است با دندانِ تازه‌کشیده
همزمان با تصوّرِ بوسیدنت زیرِ درخت لیمو
که الجنونُ فنونُ...

که با تو می‌توانم به هزار شیوۀ تازه دیوانه باشم
می‌توانم جنون را یاد جهان
و هزارویک شگردِ تازه یاد زنان بدهم؛
یکی اینکه بمیرند
و چندین‌هزار سال انتظار بکشند
تا در هیئتِ لیوانی سفالی
خود را به لب‌های کسی برسانند
می‌توانم هرشب در ابعادِ اتاقی تاریک
دست ببرم در کیسۀ خاطراتم،
و در گوشه‌های تیزِ نبودنت
با انگشتان زخمی، سرخ گریه کنم

بعد
یک‌دفعه نامت را به‌ زبان بیاورم،
خنده‌ای بلند، دهانم را غافلگیر کند،
دست بکشم روی گونه‌های فراموش‌کارم،
و یادم بیفتد: «من که گریه نکرده‌ام!»

دوست داشتنِ تو کارِ هرکسی نیست،
می‌توانم تو را بخواهم و
از خالِ بالای ابروی راستم،
از پرشِ هرازگاهِ پلک چپم،
از ردّ سوختگی بر انگشتِ اشاره‌ام،
و از یک لایه چربی زیرِ پوستم راضی باشم،
و یقین بدانم کنار تو زنی هستم
که پیش از تو به‌ خاطر نداشتم

حتی
می‌توانم فراموش کنم که ندارمت
و این‌بار هرچه بگوید: «منم!»
به‌جا نیاورم آن غم لاعلاج را
که می‌تواند یک زن را
پیش از چهل‌وهفت‌سالگی از پا دربیاورد.

#لیلا_کردبچه
#میان_جیوه_و_اندوه
دیدگاه ها (۴)

دلنگرانی

دلتنگی

زکات فطره

بزن بریم از شب

دستش رو قلبم بود.هر وقت می فهمید حالم‌ خوش نیست، همین کار رو...

18 - می گه شما چه جااانور هایی هستین که به مرخصی پریود زن ها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط